«سلام. من ٢٧ ساله و فوق لیسانس عمران هستم. چند مدتی است که عاشق دختر خاله‌ام

شده‌ام؛ او نیز من را دوست دارد؛ منتها با مخالفت شدید خانواده‌ی من مواجه شده‌ایم. خانواده آنها

خوب هستند و دختر خوب و پاکی دارند؛ منتها سابقاً پدر او به خاطر ناراحتی قلبی با تجویز پزشک،

کمی مواد مصرف می‌کرده و الان ترک کرده است؛ ولی عموهای او معتاد هستند. مادر من، با

مشورتی که با پدربزرگم انجام

داده است به این نتیجه رسیده‌اند که این دختر به درد ما نمی‌خورد. آن دختر با تمام شرایط من از قبیل

بیکار، بی‌خانه، بی‌ماشین بودن کنار آمده است؛ حتی حاضر شده برای کار با من به بوشهر یا عسلویه

بی‌آید. آیا در این بین، نظر من هیچ اهمیتی ندارد؟! چه انجام دهم که خانواده راضی شوند؟»


پسر غمگین



پـاسـخ:
عرض سلام و احترام؛ یقینا تشکیل زندگی و مستقل شدن، حقّ هر دختر و پسری است که خواهان آن می‌باشند؛ منتها نه به هر قیمتی!
فرمودید: «مادرم، با مشورتی که با پدربزرگم انجام داده است به این نتیجه رسیده‌اند که این دختر به درد ما نمی‌خورد»؛ خب علت را از ایشان جویا شوید؛ به هر حال دختر مقابل، خواهرزاده‌ی ایشان است، شاید نظر منفی مادر، صرفا به خاطر اعتیاد پدر و عموهای دختر نباشد؛ بلکه علل دیگری هم در بین بوده که شما و ما از آن بی‌خبر می‌باشیم؛ پس صحیح نیست ندانسته قضاوتی داشته باشیم و خیلی راحت حکم کنیم که مادر شما اشتباه می‌کنند!
در کنار این مساله توجه داشته باشید، درست است که نجابت و پاک دامنی دختر و پسر، یکی از شروط اصلی در تحقّق یک ازدواج خوب محسوب می‌شود، اما این، تمام مطلب نیست! بلکه می‌بایست برای انتخاب همسر به تمام زوایا دقت نمود تا بعدا نه فقط برای پسر، بلکه برای دختر هم مشکلی ایجاد نگردد!
پسری را می‌شناسم که موقعیت مشابه شما را داشت و ازدواج کرد اما به مرور زمان همین پسر برچسب‌های مختلفی را به دختر بی‌نوا زد که مثلا تو و خانواده‌ات چنان بودید و من لطف کردم تو را گرفتم... و زندگی را بر دختر بیچاره سیاه کرد!
آیا شما مطمئن هستید چنین حسّی را در آینده پیدا نخواهید کرد؟ مطمئن هستید که رضایت الان شما صرفا به خاطر نیاز نیست؟ آیا در آینده پدر و عموهای آن دختر را عامل فشار روحی بر علیه او نخواهید کرد؟!
اگر در صداقت خودتان مطمئن هستید و تعهد خواهید داد چنین مشکلاتی برای‌تان به وجود نخواهد آمد، خب در این مرحله مشکلی وجود ندارد. می‌توانید از مادرتان خواهش کرده و شرایط خودتان را مؤدبانه برای او بازگو کنید و خوبی‌های دختر را برای مادر تبیین نمائید.
«می‌توان با چرب و نرمی، خصم را بستن زبان ::: ما ز خوی نرم، بر زخم دهن‌ها مَرهمیم»
اما اگر مادر به هیچ عنوان راضی نشدند و اجازه ازدواج را بازهم ندادند، از ایشان گزینه‌های جایگزین را مطالبه کنید. به هر حال نمی‌شود که نسبت به این دختر مخالف باشند و شما را هم رها نمایند و هیچ اقدامی برای ازدواج شما انجام ندهند!
در این مسیر از راه اخلاق و ایمان خارج نشوید که ان شاءالله در نهایت به مقصود و عزّت دست خواهید یافت:
امام حسن عسکری(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «مَا تَرَکَ الْحَقَّ عَزِیزٌ إِلَّا ذَلَّ وَ لَا أَخَذَ بِهِ ذَلِیلٌ إِلَّا عَزّ[1] هیچ عزیزی حق را رها نکرد جز این که خوار شد، و هیچ خواری به راه حق نرفت جز این که عزیز شد.» امیدوارم به زودی ازدواج کنید و خوشبخت شوید.

منبع: رهروان ولایت